585) سوره کهف (18) آیه4 وَ یُنْذِرَ الَّذینَ قالُوا اتَّخَذَ ال
بسم الله الرحمن الرحیم
585) سوره کهف (18) آیه4
وَ یُنْذِرَ الَّذینَ قالُوا اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَداً
ترجمه
و بیم دهد کسانی را که گفتند خداوند فرزندی برگرفته است؛
حدیث
1) ابوالاسود دوئلی در ربذه به دیدار ابوذر غفاری رفت و ابوذر برایش تعریف کرد که: یکبار اواسط روز بر پیامبر ص در مسجدشان وارد شدم و در مسجد کسی نبود غیر از رسول خدا ص، و علی ع که در کنار ایشان بود. خلوت بودن مسجد را غنیمت شمردم و گفتم: یا رسول الله! پدرم و مادرم فدایتان! سفارشی به من بفرمایید که مرا سود دهد.
حضرت فرمودند: باشد؛ خدا تو را کرامت بخشد! ای ابوذر، تو از ما، اهل بیت، هستی! تو را وصیتی میکنم که اگر آن را حفظ کردی جامع همه راههای خوبی است؛ و اگر آن را حفظ و نگهداری کردی دو کفه تو را پر کند.
[سپس حضرت مطالب مختلفی بیان کردند؛ در فرازی از این روایت طولانی - که بخشی از آن در جلسه 328، حدیث3 نقل شد http://yekaye.ir/al-hajj-22-23/ - فرمودند:]
ابوذر! همانا خداوند متعال از زمانی که زمین را آفرید و درختان را در آن آفرید، هیچ درختی نبود که بنیآدم سراغش میرفتند مگر اینکه از آن منفعتی میبردند؛ پس همواره زمین و درختان چنین بودند تا اینکه بدکاران بنیآدم آن سخن نامربوط را گفتند؛ آن سخن که بسیار نامربوط بود این بود که گفتند «خداوند فرزندی برگرفته است» چون چنین گفتند زمین به خود لرزید و [بسیاری از] منفعت درختان از دست رفت.
الأمالی (للطوسی)، ص535
حَدَّثَنَا الشَّیْخُ أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ الطُّوسِیُّ (رَحِمَهُ اللَّهُ)، قَالَ: أَخْبَرَنَا جَمَاعَةٌ، عَنْ أَبِی الْمُفَضَّلِ، قَالَ: حَدَّثَنَا رَجَاءُ بْنُ یَحْیَى بْنِ الْحُسَیْنِ الْعَبَرْتَائِیُّ الْکَاتِبُ سَنَةَ أَرْبَعَ عَشْرَةَ وَ ثَلَاثِ مِائَةٍ وَ فِیهَا مَاتَ، قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ شَمُّونٍ، قَالَ: حَدَّثَنِی عَبْدُ اللَّهِ بْنُ عَبْدِ الرَّحْمَنِ الْأَصَمُّ، عَنِ الْفُضَیْلِ بْنِ یَسَارٍ، عَنْ وَهْبِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِی ذُبَیٍّ الْهُنَائِیِّ، قَالَ: حَدَّثَنِی أَبُو حَرْبِ بْنُ أَبِی الْأَسْوَدِ الدُّؤَلِیُّ، عَنْ أَبِیهِ أَبِی الْأَسْوَدِ، قَالَ: قَدِمْتُ الرَّبَذَةَ فَدَخَلْتُ عَلَى أَبِی ذَرٍّ جُنْدَبِ بْنِ جُنَادَةَ فَحَدَّثَنِی أَبُو ذَرٍّ، قَالَ: دَخَلْتُ ذَاتَ یَوْمٍ فِی صَدْرِ نَهَارِهِ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) فِی مَسْجِدِهِ، فَلَمْ أَرَ فِی الْمَسْجِدِ أَحَداً مِنَ النَّاسِ إِلَّا رَسُولَ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) وَ عَلِیٌّ (عَلَیْهِ السَّلَامُ) إِلَى جَانِبِهِ جَالِسٌ، فَاغْتَنَمْتُ خَلْوَةَ الْمَسْجِدِ، فَقُلْتُ: یَا رَسُولَ اللَّهِ، بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی أَوْصِنِی بِوَصِیَّةٍ یَنْفَعُنِی اللَّهُ بِهَا. فَقَالَ: نَعَمْ وَ أَکْرِمْ بِکَ یَا أَبَا ذَرٍّ، إِنَّکَ مِنَّا أَهْلَ الْبَیْتِ، وَ إِنِّی مُوصِیکَ بِوَصِیَّةٍ إِذَا حَفِظْتَهَا فَإِنَّهَا جَامِعَةٌ لِطُرُقِ الْخَیْرِ وَ سُبُلِهِ، فَإِنَّکَ إِنْ حَفِظْتَهَا کَانَ لَکَ بِهَا کِفْلَانِ....
یَا أَبَا ذَرٍّ، إِنَّ اللَّهَ (جَلَّ ثَنَاؤُهُ) لَمَّا خَلَقَ الْأَرْضَ وَ خَلَقَ مَا فِیهَا مِنَ الشَّجَرِ، لَمْ یَکُنْ فِی الْأَرْضِ شَجَرَةٌ یَأْتِیهَا بَنُو آدَمَ إِلَّا أَصَابُوا مِنْهَا مَنْفَعَةً، فَلَمْ تَزَلِ الْأَرْضُ وَ الشَّجَرُ کَذَلِکَ حَتَّى تَکَلَّمَ فَجَرَةُ بَنِی آدَمَ، وَ الْکَلِمَةُ الْعَظِیمَةُ قَوْلُهُمْ: اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَداً، فَلَمَّا قَالُوهَا اقْشَعَرَّتِ الْأَرْضُ وَ ذَهَبَتْ مَنْفَعَةُ الْأَشْجَارِ...[1]
تدبر
1) «وَ یُنْذِرَ الَّذینَ قالُوا اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَداً»
اینکه گفتند فرزند دارد، منحصر به کسانی نیست که فرشتگان یا سایر موجودات را فرزند خدا میدانستند؛ بلکه این در مورد کسانی نیز صادق است که معتقد بودند که بدون اینکه کار خاصی انجام داده باشند، جایگاه ویژهای نزد خداوند دارند؛ چنانکه خداوند از قول یهود و نصاری نقل میکند که آنها خود را پسران خدا میدانستند! «وَ قالَتِ الْیَهُودُ وَ النَّصارى نَحْنُ أَبْناءُ اللَّهِ وَ أَحِبَّاؤُهُ» (مائده/18) و میدانیم که اعتقاد یهودیان و مسیحیان این نبوده که خودشان را واقعا فرزند خدا بدانند.
پس کسانی هم که بیدلیل موجهی خود را عزیزکرده خدا بدانند، مخاطب این هشدار میباشند.
2) «وَ یُنْذِرَ الَّذینَ قالُوا اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَداً»
پس از انذار عمومی افراد در خصوص جدی گرفتن عذاب الهی، به طور خاص در مورد کسانی که میگفتند خداوند فرزند دارد هشدار داد. مفسران همگی تذکر دادند که این نشان دهنده اهتمام ویژه به آنها (المیزان، ج13، ص139؛ أنوار التنزیل (بیضاوی)، ج3، ص272) است. اما چه اهمیت خاصی دارد؟
الف. اعتقاد به «فرزند» ناشی از این است که خداوند را شبیه سایر موجوداتی میدانند که نیازمند فرزندی است که کمکش کند و جانشینش شود (انوار التنزیل، ج3، ص273) و این نهایتِ خدانشناسی و کفر است، که کسی که خدا را چنین بداند طبیعی است که دستورات او در زندگی را چندان جدی نگیرد.
ب. اعتقاد بیدلیل به جایگاه ویژه داشتن نزد خداوند (خود را فرزند خدا دانستن؛ توضیح در تدبر1)، از مهمترین مسائلی است که موجب میشود افراد هر کاری انجام دهند و مسیر شقاوت را براحتی بپیمایند.
ج. ما غالبا کارهای بد را مهم میشماریم و باورهای افراد را - مادامی که عمل بدی از آنها نبینیم - چندان مهم قلمداد نمیکنیم؛ در حالی که همان کارهای انسان هم ریشه در باورهای او دارد و حقیقت انسان را آن باورهایش تشکیل میدهد که در کارها نمود پیدا میکند. شاید با این بیان میخواهد بر اهمیت باور در انسان تاکید کند که خود باور ناصواب است که ما را جهنمی میکند.
د. ...
[1] . این روایت در علل الشرائع، ج2، ص573 هم مضمونی نزدیک به روایت فوق دارد:
أَبِی رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْأَصْبَهَانِیِّ عَنْ سُلَیْمَانَ بْنِ دَاوُدَ الْمِنْقَرِیِّ عَنْ سُفْیَانَ بْنِ عُیَیْنَةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: لَمْ یَخْلُقِ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ شَجَرَةً إِلَّا وَ لَهَا ثَمَرَةٌ تُؤْکَلُ فَلَمَّا قَالَ النَّاسُ اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَداً» أَذْهَبَ نِصْفَ ثَمَرِهَا فَلَمَّا اتَّخَذُوا مَعَ اللَّهِ إِلهاً» شَاکَ الشَّجَرُ.
همچنین این روایت را هم شاید بتوان مرتبط با این آیه دانست:
حَدَّثَنَا أَبُو عَبْدِ اللَّهِ الْحُسَیْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْأُشْنَانِیُّ الرَّازِیُّ الْعَدْلُ بِبَلْخٍ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ مَهْرَوَیْهِ الْقَزْوِینِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ مُوسَى الرِّضَا عَنْ أَبِیهِ عَنْ آبَائِهِ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ ع قَالَ: إِنَّ یَهُودِیّاً سَأَلَ عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ ع فَقَالَ أَخْبِرْنِی عَمَّا لَیْسَ لِلَّهِ وَ عَمَّا لَیْسَ عِنْدَ اللَّهِ وَ عَمَّا لَا یَعْلَمُهُ اللَّهُ فَقَالَ ع أَمَّا مَا لَا یَعْلَمُهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فَذَلِکَ قَوْلُکُمْ یَا مَعْشَرَ الْیَهُودِ إِنَّ عُزَیْراً ابْنُ اللَّهِ وَ اللَّهُ لَا یَعْلَمُ لَهُ وَلَداً وَ أَمَّا قَوْلُکَ مَا لَیْسَ لِلَّهِ فَلَیْسَ لِلَّهِ شَرِیکٌ وَ قَوْلُکَ مَا لَیْسَ عِنْدَ اللَّهِ فَلَیْسَ عِنْدَ اللَّهِ ظُلْمٌ لِلْعِبَادِ فَقَالَ الْیَهُودِیُّ أَنَا أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ. (التوحید (للصدوق)، ص377)